پرسش :

حدود شش سال است ازدواج نموده‏‌ام و سال گذشته به علت پاره‌‏‌‌ای از مسایل جزیی، همسرم را سه مرتبه طلاق دادم، طلاق سوّم به این صورت انجام شد که قبل از این‌که پدر همسرم و خودش به دفتر محضر حاضر شوند من با سردفتر تماس گرفتم و به او گفتم: من راضی نیستم که همسرم را طلاق بدهم، یک طوری قضیه را فیصله دهید تا پدر خانم و همسرم به خانه بروند، او هم گفت: بسیار خوب، متأسفانه با مراجعه آنان به دفترخانه و پس از گفتگوی مختصر، فوراً طلاق را در دفتر ثبت کردند و وقتی به امضا رسید، گفتند تا امضا نکرده‌‏‌‌اید با هم کنار بیایید و زندگی کنید که خانم و بنده گفتیم نه دیگر نمی‌‏توانیم، بعد گفتند: پس اینجا را امضا کنید و بنده و خانم هم امضا کردیم، بنده هنوز فکر می‏کردم که سردفتردار خانم را به این نحو می‏ترساند، ولی متأسفانه به حرف بنده اصلاً توجهی نکردند و طلاق را ثبت کردند و از خانم سؤال کرده بودند؛ آیا پاک هستید یا نه؟ او هم گفته بود پاکم، بعد از مدتی که من از او پرسیدم گفت: من دروغ گفتم پاک هستم، ولی پاک نبودم. از امام تقاضا دارم ضمن بیان نظر شرع مقدس اسلام مرا از این ناراحتی نجات دهند، چون بنده در حال عادی نبودم، لازم به یاد آوری است که شاهدینی که دفتر را امضا کردند دو نفر از خود آقایان محضری‌ها بودند و پدر خانمم و یک نفر هم یکی از مغازه‏‌داران مجاور دفترخانه.


پاسخ :
در فرض مرقوم طلاق باطل است، در صحت طلاق شرط است از ابتدا با وکالت صحیح از طرف شوهر باشد و زن پاک از حیض باشد و طلاق در حضور دو شاهد عادل انجام بگیرد.

منبع: ره توشه قضایی (استفتائات قضایی از محضر امام خمینی رحمه ‌الله)، نشر قضا، 1390.